یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:, :: 20:11 :: نويسنده : فافا
سلام به سرباز خودم السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ![]()
پنج شنبه 1 آبان 1393برچسب:, :: 19:43 :: نويسنده : فافا
وقتی تو رختکن پرسنل بودم داشتم سریع حاضر میشدم که برم و..... شماره ناشناس روی گوشی صدای تو صدای خوشحال بودنت خبر تموم شدن دوره اموزشی خبر تقسیم شدن افتادنت توی تهران گفتن جملات تند کوتاهت با خنده خبر رسیدن فردا صبح لبخند روی صورتم تصور لبخند تو دیدن خودم توی اینه لبخند زدنم به خودم بعد از دوماه دهن کجی کردنم به تموم روزها شب ها ساعت هایی که نبودنت رو به رخم میکشیدن چقدر دلم میخواد لحظه ها جون داشتن زنده بودن میرفتم جلوشون وایمیستادم میگفتم تموم شد عمرتون دیگه نمیتونید نبودن عشقمو به رخم بکشید به دلم چنگ بندازید جز جیگر گرفته ها شکرنامه:خدا جونم مرسی از اینکه دعاهامو مستجاب کردی هزار بار شکرت خدا امروز تو ماشین وقتی به این فکر کردم یعنی حواست به ما هم هست دلم یه جوریی شد با خودم گفتم هرشب وقتی دستامو رو به اسمون دراز میکردم خدا تو همه ی اون لحظات صدامو شنیده.....دوست دارم خدا ببخشید اگه یه وقتایی بد میشم شکایت میکنم این دوماه هرشب اول صبح یا اخرشب زیارت عاشورا به دستم بود برای سلامتی نفسیم یه جورایی مطمئن شدم وقتی سه بار سلام اول زیارتنامه رو از ته دل بگی به گوش صاحبش میرسه السلام علیک یا اباعبدالله ![]()
![]() |