دو شنبه 29 شهريور 1395برچسب:, :: 2:0 :: نويسنده : فافا
نمیدونم بگم خوشحالم یا ناراحتم چون بهش که فکر میکنم دلم به دوران مجردی تنگ میشه البته من 7سال دیگه مجرد نیستم اما دیگه از فردا رسمی مجرد نیستم نه دلی خدایا شکرت برای صبر بردباری که تو این سال ها به ما دادی مرسی از اینکه غرهامونو نشنیده گرفتی دوست داریم هورااااااااااااارتا
جمعه 26 شهريور 1395برچسب:, :: 20:16 :: نويسنده : فافا
سلام به جیگرای خودم خوبین ایشالا که همیشه خوب خوش باشید از ته دل از خدا میخوام اونایی که این سال ها برای ما دعا کردن خدا براشون هزار هزار خیر برکت خوشبختی یه عشق خوب وصال برسونه امروز ساعت یازده نیم از سفری که با نفسیم خانوادش رفته بودیم برگشتیم بابا دوست داشت قبل جواب یه سفر باهاشون بریم فرداشب خواستگاری دوم انجام میشه و برای عید غدیر بله برون امام علی از بچگی دوست داشتم از ته دل خوشحالم که همچین شبی بله برونمونه دوست دارم بیام بنویسم از سفر از رستوران رفتنی که با نفسیم بابا مامان داداشم رفتیم از حس حالامون اما انقدر کار دارم که حتی وقت دوش گرفتنمم باید براش برنامه بریزم نه لباس خریدم نه وسایل سفره رو گرفتم نه کارای بله برون انجام دادیم و...... دعا کنید اوجوری پیش بره که میخوایم کسی حرفی نزنه همه چی تموم بشه یه چیز جالب هیچ کسی غیر از مامان من نفسیم مامان بزرگامون نمیدونه ما هفت سال باهم دوست بودیم اما شما میدونید راستی یازده شهریور سالگرد اولین تماس ما بود نتونستم براش پست بزارم یه چیزی باورتون میشه کم کم ما داریم بهم میرسیم عشقنامه:یه کلام مرسی از اینکه پای تمام حرفات مردونه وایسادی مرد من
|