سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:, :: 20:33 :: نويسنده : فافا
مسافرت خوبی بود جای همتون باهم مخصوصا مخاطب خاصم خالیهمونطور که تو پی نوشت پست پایین گفتم با اینکه لابی هتل وای فای داشت اما من هرکاری کردم نشد قبل از رسیدن همسری به خونه دسترسیشون به وبلاگ اون سوال پاک کنم و همسری علاوه بر سوال کامنت های خصوصی رو هم مطالعه کردناصلا پنهان کاری به من نیومدهیعنی چی اخه لوکس بلاگ چرا تو نباید وارد مدیریت بشی خنگ بشی گذاشتم از اینجا رفتم حالت جا میاد بی تربیت جمعه نیمه شعبان از همین جا این روز به همتون تبریک میگم ایشالا اقا امام زمان اول به هممون سلامتی بده بعد حاجت دل همتون رو بده حاجت ما رو هم بین حاجت های شما یه نگاهی بندازهپنج شنبه شب یعنی پس فردا طبق هرسال کوچه بابابزرگم جشن برگزار میشه برای میلاد امام زمان خیلی هم خوبه خوش میگذره کلی قاقالیلی میدن مراسم مولودی در انتها بعضی وقتا پای کوبی دارن جواناناتیش بازیم دارن منم که درسام تلنبار شدن روهم تازه یه مقاله هم باید ایمیل کنم به استادم که هنوز هیچ کاریش رو انجام ندادناز اونورم جمعه عروسی دعوتیم و من دوست دارم در هردو مراسم شرکت کنم خیلی هم دوست دارم این ترم معدلم بالا بشه حالا دلیلش رو اگه معدلم بالا شد بهتون میام میگم فردای عروسی یعنی شنبه و همچنین یکشنبه امتحان دارم اخه یکی نیست بگه استـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد اخه کی برای اندیشه اسلامی 1 170صفحه درس میدهادم میمونه چی بگه بعضی استادا ماه( رویا جون) بعضی استادا اینجوری چندشناکیه کمی از مسافرت بگم برم سر درسم مسافرت که بودیم مسابقاتی برگزار میشد که من و مامانم درتمامشون حضور داشتیممثل تیراندازی دارت والیبال طناب کشی وسطی فوتسال.. جایزشونم کم بود اما همین که فعالیت داشتیم کلی کیف داد خانوادگی 60هزارتومن بُن بردیم و دوتا جایزه که یکیش بخاطر دل نوشته ای بود که من نوشتمو از این 60 تومن هم 30 تومنش رو من بردم به همسری اس دادم خانومت 30تومن برده میگه اگه چند روز دیگه اونجا بمونید جهازتو کامل میکنید میتونید به خانواده های مستمند اونجا هم کمک کنیدبه مامان این حرف همسری گفتم کلی خندیدتو این سفر برای اولین بار من رفتم تو دریا نشستم نه دورا شاید نیم متر با ساحل فاصله داشت اخه من از اب میترسم حالا میخواد اب دریا باشه یا اب وان حموم یا جکوزی استخرهمش هم تقصیر مربی دوران بچگیم هستش تو دومین جلسه فافای ده سال نیمه رو فرستاد چهارمتریاین کارش باعث شد من هنوزم بعد از گذشت ده سال از اب بترسمتو مسافرت من مامان رفتیم دوچرخه سواری تو پیست بانوان مامان یه دور زد رفت منم دور اخر بودم فضا باز خنک بود اومدم طبق عادت رو رکاب بلند بشم رکاب بزنم که یدفعه رکاب از زیر پام در رفت خوردم زمین دسته چرخ یه سمتش پلاستیک نداشت اهنی تیز بود افتادم میخواست بره تو صورتم صورتم رو کشیدم رفت تو گردنم ضعف کردم چنددقیقه همونجوری بودم بعد پاشدم خودمو تکون دادم دست زدم به گردنم دستم خونی شد با شال گردنم رو قایم کردم مامانم نبینه صدام کردن نوبت مسابقه من بود بازی کردم بعد دیدم مامانم حواسش به بازی بقیس یواشکی رفتم تو اینه ببینم چی شده دیدم گردنم خون خالیهمامانم صدا کردم کلی دعوام کرد که چیکار میکنی با خودت با کمک یه خانم دیگه زخمم با بتادین شستن چندتا از خانوما بخاطر اینکه ملاحظه مامان کردم چون بازی داشت بهش نگفتم روحیش خراب نشه افرین بهم گفتنبعد اومدیم تو اتاقمون دیدم استخونمم معلومههمسری هم من نمیدونم حواسش کجاست که پیشونیش گرفته به ظرفشویی پاره شدهالانم باید یه لباسی بپوشم که کتف گردن زخمیم معلوم نشه برای عروسیپوستمم سوخته با افتاب و چای جوش کلاٌ من و نفسی داغون شدیم فکر کنم به خاطر عکسای پست قبل چشم خوردیم با چندتا عکس تو همین پست میام به زودی عشقنامه:گردن کتف شکستتیم اقا بالاسر پی نوشت:نفسیم زحمت مقاله رو به طور کامل متحمل شد قرار سرچ کنه مرتب کنه بفرسته به استادم تا من راحت به درسام برسم فقط موضوع تحقیق من گفتم مرسی عشقم که انقدر مهربونی زبونم لال تو رو نداشتم چیکار میکردمگوشتُ بیار دوست دارم نظرات شما عزیزان: رویا
ساعت0:49---7 تير 1393
قربون دخمل مهربونم برم با این فانتزیاش.منم از خدامه دانشجوی عزیزی مثل تو داشته باشم عزیزدلم دوست خوبم:من استاد رویا رو موخوااااااااااااااااااااااااااااااااامالبته اون درسم که عمومی بود بابتش غر زدم شدم 18 سلام آره گلم ي مدت نبودم من و يادت رفت بي وفا. فافاجون من رمز خاااااااااااااست دوست خوبم:گفتم اشنا میزنییه مدت کجا بودی هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان شماره بابا رو بده ببینم غیرتی شدم برات:) سلام فافاجون باهات قهرم.ن نظرم و تاييد كردي و ن بهم رمز دادي...... دوست خوبم:نه با من قهر کن دلت میادنظرتو تایید کردم دوستم ادامه مطلب هم بدون رمز بعد از امتحانام میام رمز برای تو دوستای دیگه ایمیل میکنم فافا جون ببین چقد دست و دلبازی خوبه دوست خوبم:نه اشتباه نکن عکاس خوب بوده که همچین عکسایی گرفته رویا
ساعت10:13---28 خرداد 1393
سلام عزیزدلم خوبی خانوم؟سفر بخیر گلم.خدا بده چیکار کردی با خودت خانوم؟الان بهتری؟چقدر خدا بهت رحم کرده.عکسات فوق العاده بودن.امیدوارم که عروسی خوش بگذره امتحانا هم خوب پیش بره و گردن تو پیشونیه آقای همسریت هم زود زود خوب بشه دوست خوبم:سلام مرسی رویا جونی بهترم یه کمی جاش مونده که اونم دارم رژودرم میزنم خوب میشه عروسی هم خوب بود جای دوستان خالیرویا میدونی یکی از فانتزیهام این شده که استادم تو باشی بیام سرکلاس ببینم تویی بعد از کلاس بیام پیشت بگم استاد من فافام سلاااااام خوبي فافاجونم???ب منم رمز بده دگ درضمن بيشتر مراقب خودتون باشيد تامنم ناراحت نشم گلم هم خودت هم نفسيت .دوست دارم ي عالمه دوست خوبم:سلام عزیزم مرسی باااااوشه ما مواظبیم درو دیوار خودشون میان میخورن به ما:)سولمازی خیلی اشنایی قبلا کامنت میذاشتی؟بدون رمز عزیزم به عشق شما دوستای خاموش بدون وبلاگم فافا واسه من رمز نیومده دوست خوبم:مرمیم جون قوووووووووووووووووول میدم بعد از امتحانا بیام به تو دوتا دوست خاموش دیگم رمز بفرستم سلام دوست خوبم:سلام مریم جونی فقط من:)مرسی عزیزم رمزم اومد برات؟ اوووووف بابا مواظب خودت باش یه فافا بیشتر نداریم که دوست خوبم:من مواظبم زمین میاد میخوره به من خدا زن بچه هاشو براش نگه داره مخصوصا خانومشو یه قواره خانومه اصلا:)) ای فافا جونم چقدر ناراحت شدم واسه این اتفاق خدا کنه زودتر خوب بشه دوست خوبم:بیا امضا بدم یدفعه دیدی شدم مودب پور 2:) مرسی عزیزمچه زود اومدی الان وبلاگت بودم:)فرستادم ممنون بابت رمز عزیزم دوست خوبم:خواهش میکنم دوستممرسی سلام فافا جون نميدونم چرا ادامه مطلبت برا من باز نميشه ولي با اين حال با لپ تاپ رفتم عكساتو ديدم منم خيلي غروب خورشيدو دوست دارم اونم كنار ساحل ايشالله عروسي بهت خوش بگذره حتما برو دوست خوبم:سلام عزیزممرسی فاطیما جونم من که از الان لباسامو حاضر کردم از بس ددریم چیکار کردی با خودت؟؟؟؟؟ دوست خوبم:خیلی دردم اومد هنوزم درد دارم.مرسی مرجان جون رمزم فرستادم مواظب خودتون باشید،ایشالا زود زود خوب بشید ه دوتاتون دوست خوبم:لبخند چی میگه این وسط:)) همیشه به گردش فافا جون. من عاشق دوچرخه سواری ام. انشاالله زودی خوب میشی. به صندوقچه ما هم سر بزن. دوست خوبم:سلام عزیزم خوش اومدی به صندوقچه ما اومدم عکس ژله سالاد دخترخانومتم دیدم اما نمیدونم چرا نمیشه نظر بزارم فااااااافاااااااا من مطمینم چشم خوردین دوست خوبم:مامانم تخم مرغ شکست برام به اسم داور مسابقه هامون دراومد شما دوستای خودمید چشم نمی کنید کعباشه عزیزم اخي خب يكم بيشتر مواظب خودت باش دوست خوبم:یعنی میگی منم از الان به فکر بدوبیراه باشم نوچ نوچ نوچ:) ميشا
ساعت9:30---21 خرداد 1393
بيشتر مواظب خودت باش دوستم حتما چشم خوردي... دوست خوبم:مامانم تخم مرغ شکست برام همسری
ساعت22:38---20 خرداد 1393
یعنی به خدا حیف که اینجا دوستامون هستن زشته وگرنه دیگه هیچی بهم نگفته بودی اینجوری شدی منم دیگه به نشونه اعتراض اینجا چیزه خاصی نمیگم نفسیم:مگه از قصد خوردم زمینپیشونـــــــــــــــــــــــــــــــی خودت ندیدم بزار ببینم بهتون میگم عزیزم
|