روز عشق(92/10/17)
خاطرات عاشقانه من ونفسیم
بهترین لحظه های من زیر سایه عشق تو
درباره وبلاگ


♥بــِسْم ِاللهِ الرَّحْمن ِالرَّحیمْ♥ وَإِن یَكَادُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَیُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْر وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِین ♥♥♥♥♥♥ به صندوقچه خاطرات من ونفسیم خوش اومدین همنفسم:مهندس عمران من:دانشجوی پیراپزشکی عمر عشقمون:از زمانی که من 14 ساله و نفسیم 16 ساله بود الانم بعد از گذشت 7سال هر روز عاشقانه تر بهم نگاه میکنیم خاطرات اینجا رو تقدیم میکنم به تنها عشق زندگیم اینستامون:_manonafasiim_



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 86
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 86
بازدید ماه : 134
بازدید کل : 287540
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 1370
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
فافا

آخرین مطالب


 
سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:, :: 12:58 :: نويسنده : فافا

سلام به عقش خودم و به دوستای حاضر و یواشکی در صندوقچه من و نفسیم خوبیـــــــــــــــــــــنشکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

دلیل غیبت این روزهام بخاطر امتحانای این ترم هست که واقعا سختِ با جزوهای سخت سنگین و زیادمن و همسری یه دفتر داریم که جفتمون برای هم شعرها و جمله های خوجل نوشتیم پارسال بود که دفتر دیگه پر شد ننوشتیم اما همیشه روزهای خاص مثل سالگرد...اول دفتر یه جمله برای هم مینویسیم تاریخ میزنیم اما اینسری به یه دلیل دفتر و سورپرایزم رو نبردم گذاشتم برای قرار بعدی ببرم و شب قبلش به طور ناگهانی به همسری گفتم فردا بیا ببینمت اخه همیشه از چند روز قبل هماهنگ میکنیم صبح روز عشق از خواب بیدار شدم فکر کردم یه تیپ جدید بزنم نشستم به فکر کردن و جرقه زد رفتم سراغ ساک لباسام زیر تخت مانتو سفید با شلوار جین ابی رو دراوردم اتو زدم و چشمم به یه چیزی خورد که عکسش رو براتون میزارم رفتم سراغ درستیدن سالاد میوه فکر نمیکردم انقدر طول بکشه خلاصه چهل دقیقه وقت برد بعد بدیو بدیو رفتم حموم اومدم جینگول کردم پیش به سوی نفسیـــــــــــــــــــــــم از در خونه اومدم بیرون دیدم داره ریز ریز برف میاد کلی خوشحال شدم اما تا برسیم پارک قطع شد تا نشستم تو ماشین عشقم گلی که برام به مناسبت سالگردمون گرفته بود رو بهم داد مثل همیشه خوشگل باسلیقه بود عاشق اینم که همیشه با وسواسی تمام گل رو انتخاب میکنه اگه باب میلش نباشه کلی غر میزنه که گل فروش خنگ بود کارش رو بلد نیست منم میگم به این قشنگی چرا الکی ایراد میگیری تا برسیم پارک همیشگی همسری هی نازم رو میکشید منم خودم رو میزدم به کوچه علی اقا به روم نمیاوردم اما از شما چه پنهون کلی قند داشت تو دلم اب میشد کیف میکردم مخصوصا وقتی دستم رو می گرفت میگفت ببین چه خوجل شده دستم رو میبوسید

رسیدیم پارک مامان زنگ زد گفت رسیدی گفتم بله گفت کی میای گفتم یازده ونیم که نفس خان با چشمای گرد به من نگاه میکرد بی صدا میگفت نه دیر اومدی تا گوشی رو قطع کردم گفت نیم ساعت دیر اومدی زودم میخوای برییه وقتایی چشمای نفسی اینجوری گرد میشه خیلی بامزه جیگر میشه دوست دارم بگیرم فشارش بدم چشماش رو بگیرم تو دستم قورت بدم حیف که امکانش نیست من کلا دلم برای یکی ضعف میره فقط با فشار دادن زدن گاز گرفتن اون طرف دلم اروم میگیره اما دلم اصلا نمیاد همسری رو گاز بگیرم یه قسمتی از پارک چندتا دختر کوچولوی پنجم ششم ابتدایی با چندتا پسر مشغول والیبال بازی بودن به نفسی گفتم یعنی الان اینا باهم رفیقن گفت نه بابا دارن والیبال بازی میکنن مگه چیه بعد یه دختر دیگه رو دیدیم راهنمایی بود با دوتا پسر راه میرفت حرف میزد نفسی گفت این دختره با جفتشون رفیقِ منم همش اینجوری بودم اخه سنشون خیلی کم بود خلاصه سالاد میوه رو دادم دست همسری شب قبلش بابا برام دوجفت جوراب ورزشی سفید نایک گرفته بود یه جفتش رو برای همسری برده بودم از کیف دراوردم بدم بهش دیدم بعلـــــــه اب پرتغالی که روی سالاد میوه ریخته بودم از ظرف ریخته رو جوراب به همسری گفتم ببین جوراب کثیف شد چون دودل بودم برای تو بیارم یا خودم بپوشم تازه ببین مارک دارم هست شکلکهای پادشاه و ملکهنفسی خیلی بادوم زمینی دوست داره منم هروقت بابا بخره برای همسری میارم بادوم زمینی رو بهش دادم میخواستم بردارم بخورم دستم رو که توی کیسه بود گرفت گفت بخدا راضی نیستم بخوری اگه بخوری حرومت منم خندم گرفته بود به زور میخواستم یه مشت بردارم اما زور من کجا زور ایشون کجادیگه بیخیال شدم اومدم سالاد میوه رو بخورم ظرف پشت بود خولستم بردارم نذاشت خندید گفت مگه برای من نیاوردی من نمیزارم بخوری همش برای منِ منم گفتم اصلا دیگه نمیخوام قهرماینو گفتم کلی خندید نازم رو کشید گفت اصلا همش برای تو چی میخوای گلم گفتم از اون بادوم زمینی که روش نمک زیاد داره میگشت خودش میذاشت دهنمبابا تو مسابقه تیمش برده بود شکلات گرفته بود منم که همش به فکر همسری براش از شکلاتای پدرخانومش برده بودم دادم بهش دوتاش رو خورد بد پیاده شدیم رفتیم قدم زنی عاشق قدم زدن با همسری هستم مخصوصا تو فصل زمستون که هوا سرد میشه من محکمتر میچسبم به بازوهای همسری کمتر سرما رو احساس میکنم

رفتیم رو صندلی نشستیم کمی حرف زدیم نفسی گفت خیلی سرده پاشو بریم تو ماشین داشتیم میرفتیم سمت ماشین که من به یاد بچگی رو سنگ فرشا لی لی رفتم عشقم اول تعجب کرد بد گفت نکن زشتِ یکی میبینه گفتم کسی نیست که تازه ببینن مگه چیهبعضی وقتا تا میخوایم بریم تو ماشین بشینیم همسری زود میره جای من میشینه منم باید برم سه ساعت وایسم بگم پیاده شو جای خودمه ایشونم بخنده بگه نه نمیشه اشاره کنه به صورتش که یعنی بوسم کن تا بلند بشم منم اینسری دست نفسی رو زود خوندم نزدیک ماشین شدیم دست همسری رها کردم زود دویدم سمت درماشن از دویدن یدفعه من عشقم باتعجب نگام کرد گفتم دیدی من بردم دیگه نمیتونی سرجای من بشینی خندید گفت لووووووووووووووووس یه کمی داخل ماشین نشستیم حرف زدیم همسری هم از رنگ موهام تعریف میکرد میگفت خیلی خوشرنگ شده بعدم گفت رنگ روژت خیلی بهت میاد فقط دیگه میای بیرون نزن نزدیک یازده نیم راه افتادیم سمت خونه نفسیم گفت هوا سرده مریض میشی من سرخیابون پیادت نمیکنم سرکوچه پیاده شدم فکر کنم پسر همسایمون من رو دید از ماشین همسری پیاده شدم اونم با دسته گلشکلکهای پادشاه و ملکهسالاد میوه هم یه کمی مونده بود همسری با خودش برد وسطای کوچه بودم برگشتم ببینم همسری هست یا نه دیدم نیست دلم گرفتباز برگشتم دیدم وووی پسملم هست که داره بهم میخنده رفته بود دور بزنه که میخواد بره راحت باشه با عشقم از دور یه بابای کردم رفتم خونه

عشقنامه:وقتی به این فکر میکنم که همیشه دیدن من حتی اگه کار خیلی مهم واجبی داشته باشی برات از همه کارای دنیا مهمتره همیشه برات اولویت داره کلی خوشحال میشم به عشقم احساسش افتخار میکنم ازت یه دنیا ممنونم عشقم برای همه خوبیهات دوست دارم یه دنیــــــــــــــــــــــــــــــــــــاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

نظرات شما عزیزان:

یه دوست
ساعت13:51---24 تير 1393

فافا جون شما چندتا سالگرد دارید دقیقا؟آخه همیشه در حال سالگرد گرفتن هستید
خوب و خوش باشید و به امید اینکه سالگرد اتفاقای مهم زندگیتون از این بیشتر بشه،سالگرد نامزدی،ازدواج و ....

دوست خوبم:جونم برات بگه دخملم یه سالگرد اولین اس من به همسری رو داریم یه سالگرد اولین قرارمون بعد از چهارسال داریم دیگه در اینده ایشالا سالگرد عقد عروسی ....هم اضافه میشهخندهالان این سالگرد اولین قرارمونِبوسهبوووووووووووس



chichi
ساعت13:10---15 بهمن 1392
من خانومم اگه آقا بودم که تقاضای رمز نمی کردم

ببین من چقدر خوانندهی خوبیم بازم سرزدم ببینم پست گذاشتی ؟
پاسخ:امدم برای رمز خانووووووووووووووووم:-)


chichi
ساعت22:49---14 بهمن 1392
وااااااااااااااااااااا

پس بقیه واسه چی رمز می خوان ؟ رنگ موهاتو دیگه از کجا دیدن ؟.

باشه ایرادی نداره ما خواستیم شمارو بخونیم شما نخواستی !

بابا زوری که نمی شه .@}
پاسخ:فقط عکسا رمز داره:) چی چی شما خانومی یا اقا؟


chichi
ساعت15:02---14 بهمن 1392
پس عزیزم چطوری باید پستای رمز دارتو بخونم.

چون من دوست دارم هر وبی می رم کامل بخونم از ناقص ونصفه نیمه خوندنم خوشم نمی یاد.
پاسخ:من کلا رمزی نمینویسم چی چی:)دو سه تا پست رمزدار دارم که اونم برای اقامون فقط


فرشته
ساعت0:18---14 بهمن 1392
مرسی فافا جونم بخاطر همدردیت

انجام میدم ایشالا حاجت بگیرم
پاسخ:خواهش میکنم عزیزم ایشالا کارات جور بشه:-*


chichi
ساعت0:16---14 بهمن 1392
سلام عزیزم خیلی وب باحالی داری


میشه رمز پستاتو بهم بدی


منم جزو خوانند های وبت شدم چون تازه وبتو پیدا کردم













پاسخ:سلام دوستم ممنون اخه بار اول اسمت رو میبینم متاسفم بابت رمز امیدوارم ناراحت نشی


دریا
ساعت22:13---9 بهمن 1392
اره بابا اسم اهنگم با یه بوسه کوچولو (رویان) بود اهنگ منو اقایی که اون اولا داده بود بهم دوستش داشت اما درست روز تولدش خراب شد نخوند...الانم این اهنگو گذاشتم خوبه اینم ولی اون نیست

منم همیشه اومدنی مقنعه یا روسریم و دستم بوی اقایی رو میگرفت اما الان دیگه نه
پاسخ:اخه من این همه میام وبلاگت یک بارم پخش نشد برام:-| :,-(


رویا
ساعت2:25---9 بهمن 1392
سلام خانومیه با سلیقه و کدبانو من بلاخره اومدم کلی هم دلم برای نوشته هات تنگ شده بود عزیزم.مبارک باشه.رنگ موهاتم خیلی زیباست گلم.من برات دعا میکنم که انشالا هرچه زودتر رسما مال هم بشین و برای همیشه در کنار هم خوشبخت باشین عزیزم.راستی فافا جونم قرار بود بیای برامون بگی جریان آشنایی رو
پاسخ:به بــــــــــــــــــــــــــه رویا جون همیشه به گردش عزیزم:-* ممنون رویا جون یه بار نوشتم با کلی ذوق شوق موقع سیو کردن سیستم پرید:(((


☆❤פֿـآכּـومـ ـﮯ و آقــآیــ ـﮯ ☆❤
ساعت10:54---8 بهمن 1392
سیلام خانمی

خوبی گل خانوم....به به چه میوه هایی دلم خواست

خوش بحالتون که میتونین هر روز کنار هم باشین...

مامانت از جریانتون خبر داره؟؟
پاسخ:سلااااااااام عزیزم اخی:( بله عزیزم


☆❤פֿـآכּـومـ ـﮯ و آقــآیــ ـﮯ ☆❤
ساعت17:49---6 بهمن 1392
سیلام

خوبی خانمی...

من رمزتونو یادم رفته...میشه دوباره بدی
پاسخ:سلاااااااااام خانومی:-* فرستادم عزیزم


سارا(روزنگار تقویم زندگی)
ساعت10:46---6 بهمن 1392
برف وای خوش به حالتون

عزیز دلم ایشالا همه امتحاناتو بیست بشی
پاسخ:کم اومد دلت اب نشه:) ایشالا:-*


دریا
ساعت0:11---5 بهمن 1392
فافا عکس هاتو با چی اپلود میکنی؟من باtiny pic اپلود میکردم اما الان دیگه اونجا اصلا باز نمیشه حالام کوچولو درومدن عکسهام
پاسخ:سایز عکسات رو 460بزن


ماه بانو
ساعت20:42---4 بهمن 1392
رنگ موهات خیلی نازه وای منحنا به سرم نمیفته داغون میشه سرم ینی زود به قرمزی میزنه خیلی زود میگیره
پاسخ:مرسی ماه بانویی جون اره دوستام همه فکر میکنن رنگ کردم میگم حنا تعجب میکنن


ماه بانو
ساعت20:38---4 بهمن 1392
درکل خیلی هوای همسریتو داریااااااااااااااااآوریننننن نننننننننن
پاسخ:عقشمه دیگه


زهرا
ساعت12:41---2 بهمن 1392
شدیدا باهات موافقم منم عاشق قدم زدن اونم توسرمام
پاسخ:دیدی چه مزه ای میده:)


سالی
ساعت12:03---2 بهمن 1392
امتحای ترم تموم شده پس یه نفس راحتی میکشی فافا جوون...

خوب خودتو لووس کن واسه همسری




پاسخ:نه هنوز دوتا مونده اونم تخصصی:( دیگه دیگه:)


دریا
ساعت23:56---1 بهمن 1392
اگه بشه عکس میذارم چمش...اما رنگش فندقی روشن شده کمی از رنگ موی خودم روشن تر......

دستت درد نکن سالاد درست کردی بانوووووو

شکلاتات که خود عشقه یاد اقاییم افتادم برلام اژ اونا میخله...

موهاتم که دیگه اووووووه


پاسخ:مبارک باشه عزیزم خواهش موکونم:-* نوش جووووووووووون چهارتامون:) مخســـــــــــــــــــــــــــــی دریا جون


مهسا
ساعت21:03---1 بهمن 1392
به به ظاهرا من اولم

عشقتون مستدام شادباشید ارزوی هر لحظه خوشی واستون دارم
پاسخ:نوچ سومی:) ووووی مرسی عزیزم:-* راستی شرمنده که نمیتونم ارتباطمون رو بیشتر کنم اما میدونم همین جا میتونیم دوستای خوبی باشیم برای هم دوستـــــــــــــــــم:-* کامنتت به دستم رسید دستم خورد پاک شد:(


خانوم گل
ساعت18:53---1 بهمن 1392
سلام فافاجونم.خوبی؟

میگم ایندفعه دلت واسه همسری نسوزه.گازش بگیر انقدرررررر حال میده.منم ازین راه زیاد استفاده میکنم

رنگ موهاتم خیلی قشنگه عزیزم.چه برقی هم میزنه
پاسخ:سلام عزیزم خوبم:-* میگیرم اما دلم نمیاد از ته دل محکم گاز بگیرم همشم بازوهاش به ادم چشمک میزنه که بیا منو گاز بگیر:( ممنون مامان گل مهربون بوووووووووووس برای پرنسس خاله


همسری
ساعت16:04---1 بهمن 1392
سلااااااااااام جیگر طلا

خانومی این سوپراز مارو بیار دیگه ولی فکر کنم شالگردن بافتیا

در ضمن هیچ کدوم از گلها به قشنگی گل من نیست

اون شکلکی که من دارم میزنم تو گوشت خیلی با حاله

بیشتر از همه ی دنیا دوست دارم نفسممممممممممم
پاسخ:به به مخاطب خاص:-***** نخیرم من اصلا بلد نیستم ببافم پسملم:) بعلــــــــــــــــــــــــه اون که درش شکی نیست خیلی از شکلک خوشت اومدهاااا شیطون:-))))))):-**** قربونت برم مـــــــــــــــــــن قشنگم:-*****:-*************:-****************


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: