یک شنبه 15 دی 1392برچسب:, :: 18:37 :: نويسنده : فافا
خیلـــــــــــــــی دلم به اینجا تنگ شده بود با اینکه کلی درس ریخته رو مغزم اما گفتم دست به اپ نشم اصلا درس نمیخونم دیگه یعنی دلتنگی در این حداول میخواستم این پست رو چون کوتاهِ و مراسم گل سورپرایز کوچولوی من به همسری مونده هنوز انجام نشده ننویسم یکدفعه با روز عشق سری بعد یک جا بنویسم اما دیگه دلتنگی اجازه ندادیکشنبه اون هفته هم من امتحان داشتم هم همسری کارای پروژش مونده بود هرچقدر نشستیم فکر کردیم که همدیگرو ببینیم نمیشد جفتمون ناراحت بودیم من به همسری دلداری میدادم ایشونم به من اخه دوست داشتیم برامون مهم بود تو روز سالگرد اولین دیدارمون همدیگرو ببینیم خلاصه با احتمال خیلی کم امیدوار بودیم کلاسامون باهم تموم بشه تو همون ایستگاه اتوبوس با اینکه مسیر کوتاهی رو میشد باهم باشیم همدیگرو ببینیم هوا هم که الوده بود من به نفسیم گفتم اگه من فردا زود رسیدم صبر میکنم تا تو بیای که رضایت نداد گفت هوا الودس اگه زودتر از من رسیدی زود برو خونه من امتحانم رو دادم به نفسی گفتم فکر کنم باهم برسیم که بعلــــــــــــــــه نفس خان نیم ساعت زودتر از بنده رسیده بود زنگ زد گفت من رسیدم نیای میـــــرما گفتم باشه برو منم با یکی دیگه میرممن نمیدونم حالا اگه من زودتر میرسیدم میذاشت من منتظرش باشم فکر کنم هوا فقط برای من الوده بود اما نفس خان خودشون نیم ساعت بیشتر منتظر بودن الوده نبوده گویاداشتم بدیو بدیو میومدم سمت ایستگاه هی نگاه کردم دیدم همسری پس چرا نیست مثل همیشه از ایستگاه نیومده بیرون نگام کنه از دور تا برسم بهشهمینجوری مشغول گشتن دنبال اقامون بودم که دیدم بـــــــــــــــه بــــــه عشقم روبروی ایستگاه وایساده داره نگام میکنه میخنده رسیدم بهش میگه با کفش لژدار خیلی بد راه میای اصلا نمیتونی راه بریگفتم نخیرم خیلیم میتونم همسری تا من رو دید گفت سالگردمون مبارک منم خندیدم اصلا نمیدونم چرا من هنوزم بعد از این همه سال همسری تبریک میگه یه جوری حس شبیه خجالت بهم دست میده یا هنوزم غیر از دو سه بار تو این چندسال نتونستم پشت تلفن یا حضوری اسم همسری رو صدا کنم خجالت میکشم نمیدونم چرا هر کاری میکنم این حسم دور نمیشهمنم بعد چند دقیقه بعد که اتوبوس راه افتاد یواشکی در گوش همسری گفتم سالگردمون مبارکبعد از حرف زدن به نفسی دونات دادم خورد گفت گرسنمه بریم یه جا یه چیزی بخوریم گفتم نه دیرم میشه بد برم خونه گفت نه دیگه بریم من خیلی گرسنمه منم یه نگاه معنی دار کردم بهش گفتم شما کی گرسنه نیستی اخه این گرسنه بودن همسری ماجرا داره اولین روز قرارمونم دقیقا همینجوری هی میگفت گرسنمه بریم یه چیزی بخوریم من رو کچل کرد انقدر گفت اخرم نرفتیم حالا در اون پست رمزدار یادم باشه بگم چرا نرفتیم سر این گرسنه بودن همسری کلی خندیدیم بعدم دوتایی با گوشی بازی کردیم من میخواستم یه بازی رو به همسری یاد بدم نمیذاشت که میگفت بزار خودم بلدم دیگه سر این بازی کردن عده ای از هموطنان مجذوب ما شده بودننفسی جای حساس بازی بود زدم بهش گفتم پاشو من میخوام این ایستگاه پیاده بشم همش حواست به بازیِ گفت نخیرم لوس خانوم امروز سالگردمونه بیا بوست کنم اینجا گفتم اره تو اتوبوس پاشو برقصیم سالگردمونهواقعا ادم با اتوبوس میره تازه متوجه میشه هیچ جا ماشین خود ادم نمیشهسرخیابون ما پیاده شدیم تو کوچه من جلو راه میرفتم همسری پشت سرم گفتم اگه بابای محترم بیاد الان فکر میکنه شما افتادی دنبال من اوجی میشه گفت نخیر بیاد میگم این دختر خانوم گیر داده به من ولمم نمیکنه بیاید ببریدشهمینجور که داشتیم راه میرفتیم همسری شوخی مورد علاقش رو اجرا کرد پشت پا انداخت و شاهد قیلی ویلی رفتن بنده بود میدونم نفسی حواسش به من هست نخورم زمین اما اگه روزی بخورم زمین غوغا میکنم نفسیم گفت اخه مگه مجبوری نمیتونی با بوت لژدار راه بری رفتی این رو خریدی گفتم بلدم راه برم تو عروسی با پاشنه ده سانتی میرقصم رقص پا میزنم تو فکر میکنی نیتونم راه برم بعلـــــــــه دوستای خوجل خودم عکس گذاشتم هم امروز از بعضی چیزا عکس انداختم هم عکسای بعضی از هدیه ها و....گذاشتم اگه نتونستید رمز رو وارد کنید با یه مرورگر دیگه امتحان کنید میتونید ببینید پس بشتابید عشقنامه:دیروز وقتی اومدی اش هدیه نازنین رو ببری با اینکه دوست داشتم ببینمت اما نیومدم از پشت پنجره نگاهت کردم وقتی وسایل رو گذاشتی تو ماشین وقتی داشتی اس میدادی بهم پشت سرت سه تا ایت الکرسی خوندم تا مواظبت باشن میدونم بعضی وقتا من خسته میشم بعضی وقتا تو فقطم دلیلش دور بودنمون از همه ما راه زیادی پیش رو داریم پس یادمون باشه تو بدترین شرایطم یادمون نره امید زندگی هم هستیم احتـــــــــــــــــــــــــــــــــــرام نظرات شما عزیزان: مرسی فافا جون دوست خوبم:عزیزم بووووووووووووووس خیلی خوبه که از کوتاه ترین لحظات هم برای کنار هم بودن استفاده میکنید،امیدوارم هرچه زودتر به هم برسید و سال های زیادی رو در کنار هم عاشقانه زندگی کنید دوست خوبم:عاشق بشی ایشالا اتوسا جونراستی چندسالته؟؟ مهسا
ساعت19:30---26 دی 1392
جات سبز عالی بود
پاسخ:همیشه به خوشی باشی مهسا جون
عشقتون مستدام خانمی
اگه دوست داشتی به منم رمز بده عزیزم. پاسخ:سلام عزیزم خوش اومدی به صندوقچه ما باشه عزیزم میام مهسا
ساعت14:37---25 دی 1392
ارزوی بهترینارو واستون دارم
خوش باشین وسلامت پاسخ:بــــــــــــــه بـــه مهسا خانوم از این طرفا:) ممنون عزیزم:-* راستی تولد دوستت به خوشی گذشت؟
به ما سر نمیزنی خانومی...پاسخ:اصلا مگه میشه من به شما سر نزنم الیای عزیزم
فافا زهــــــــــــــــــــــــــــ ــــــرا جون؟!!!!دست گلتون درد نکنه دو روز نبودم اسممو هم فراموش نموتی؟!
هعـــــــــــی روزگار... اجازه اونم باید از خدا بگیری که ایشونم فرمودن بعد از محرم شدن...شما این همه ساله همو میخواید کل خاندان هم که میدونن خو بهتر نیست نامزد شید که حلال هم باشید و راحت همیشه کنار هم باشید؟! نامزدی ازین لحاظ ها عالیه هااااا...شما هم که صبرتون زیاته ماشا الله...بعیده با نامزدی طولانی مشکلی داشته باشید... پاسخ:زهرا سادات مگه نبودی؟:-/ عشق من از هر محرمی بهم محرمتره فکر نمیکنم محرم بودن فقط به یه خط قران خوندن عسل گذاشتن تو دهن هم باشه عزیزم پیوند دلهامون ارزشش خیلـی بیشتره بعدم خدا خودش حواسش به بنده هاش هست دوستم من و همسری هم بخاطر عشق پاکمون بهشتی هستیم بعلــــــــه منم رمز موخوام خو مواظب باش با کله نری زمین عجب شوخیایی میکننا این آقایون پاسخ:مونــــــــــــــــــــــــــــا کجایی پس:( نفسیم حواسش هست اما اگه یک بار نباشه بخورم زمین واویلاااااااااااااا میکنم:)
ما آمدن فرموتیم...
بیا برقصیم سالگردمونه... چه معنی داره آقای همسر که هنوز محرم نشده به شما شما رو بوس بنماهد؟! الآن رگ گردنم داره میزنه بیرون! دیگه نشنفم هاااا... پاسخ:چه عجب زهرا جووووووون حیف مکان عمومی بود وگرنه دست همسری رو میگرفتم تانگو میرقصیدیم چــــــــــــــــــــــشم زهرا جون از این به بعد خواستیم ببوسیم قبلش میام اعلام میکنم اگه اجازه فرموتیت میبوسیم سارا(روزنگار تقویم زندگی)
ساعت18:00---21 دی 1392
نمیدونم کامنتم ارسال شد یا نه
فافا حلقت خلی خوشکله طلاست؟ از حلقه ی عروسیتم عکس بذار دوست جون پاسخ:ارسال شد خیالت راحت:-* ممنون سارا جونم نقرست عزیزم مزدوج بشیم میگیریم عکسشم میزارم با وسواسی که من دارم فکر کنم باید سفارش بدیم بسازن:) mahan..kamali
ساعت12:10---21 دی 1392
vaaaaaaaa khob nade chikar konam
vala enghar khordaniye boooooogh ----boooooooooooogh پاسخ:چقدر مودب واقعا اگه امکانش بود رمز رو میدادم اما نیست سالی
ساعت9:55---19 دی 1392
عجب عکسایی عزیزم چه هدیه هایی
خوب موقع درس خوندن ذوق نقاشیت گل میکنه فافا خانوم عجب بچه درسخونی هستی اون ادکن های دو سال پیشت از اون آبیه نفس منم چهار سال پیش یا قبلترش واسم خریده بود پاسخ:سالی حالا من همیشه نقاشیم افتضاح بود از زنگ نقاشی متنفر بودم نمیدونم چطور این نقاشی رو کشیدم راست میگن موقع امتحان نبوغ ادم گل میکنه:)) پس مبارک تو هم باشه ادکلن البته با تاخیر:)
سلام
میشه لدف کنی ب منم رمزو بدی پاسخ:سلام دوستم اولین باری هست که اسمت رو میبینم رمز:-<
دوست داشتم رمزت رو داشته باشم دوست عزیزم
پاسخ:سلام عزیزم دیروز از وب فکر کنم هیلا بود تو قسمت نظرات اسمت رو دیدم به وبلاگت سر زدم تلپاتی داریم عایا:) رمز فرستاده شد خانوم گل
ساعت14:43---18 دی 1392
سلام فافاجون.گوشی جدیدت مبارک عزیزم.سفیدو دخترونست.اندرویده دیگه نه؟
طراحی ناخونات برای مهمونی عموت واقعا قشنگه.چه همه لاک داری دختر.معلومه خیلی واسه ناخونات وقت میذاری پاسخ:سلام خانوم گل مرسی عزیزم بعله عخش لاک اینجور جینگولیام:)
سلام فافا خانم
خانم خانما چرا رمز رو به من ندادی؟ سالگردتونم مبارک ایشالا سالگرد عروسیتون رو بهم تبریک بگید پاسخ:سلام فرشته خانوم جون:) چرا عزیزم رم رو دادم همون رمز قبلی هستش وووی مرسی Elia
ساعت20:54---16 دی 1392
قـــ ـــ ــ ـــ ــ ـــ ــــربونت عزیزم ایشالا همیشه خوشبخت باشی
پاسخ:مرسی الیا مهربون:-*
این درسم مارو کشت من فارما دارم 4 واحد بیماریهای داخلی سه واحد پاتولوژی هماتولوژی تنظیم جمعیت اندیشه و...این ترم درسام وحشتناکن وحشتناک
پاسخ:موفق باشی
selom
FaFa KhaNom man be vebet sar mizanam -jashanghe Rasti make ramz nadarim akse kadohaye hamsaritono bebinim ramzesho be manam bede BaBa mordam az fozoli ta nazari dighar shoMa ra be khoda Miseparam پاسخ:سلام ممنون من رمز رو فقط به خانوما اونم فقط کسایی که وبلاگ دارن میدن
عزيزم سالگردتون مبارك باشه
به به چه عكسايي چه هديه هاي زيبايي انشالله هميشه شاد و خوشحال باشيد. حلقه ات هم خيلي قشنگه پاسخ:مرسی میشا جون:-* همچنین شما دوست خوبم مرســــــــــی عزیزم
سلام فافای مهربونم
خوبی خانوم؟به به کلی ذوق ناخنای خوشگل و لاکای قشنگتو کردم عزیزم از ته دل براتون آرزوی خوشبختی دارم فافا جون پاسخ:سلام رویای مهربون خوبم عزیزم:-* واااای مرسی:) همسری
ساعت20:17---15 دی 1392
سلام جیگر خانوم
اول بگم 3 4 بار منو به اسم صدا نزدیا فقط یکبار به اسم صدام زدی خدااااااااااااااااااااااااااا:- (( بازم اینجا بگم که من چند روز پیش یه اشتباهی کردم بازم از اینجا از خانومی معذرت می خوام ببخشید عشقم دوست دارم بیشتر از همه ی دنیااااااااااااااااااااا پاسخ:سلام مهندس خجالت میکشم دیگه مگه چیـــــــــــــــــــــــــــــه خدا ببخشه:) منم دوست دارم هوارتاااااااااااااا
|