روز عشق(16/7/92)
خاطرات عاشقانه من ونفسیم
بهترین لحظه های من زیر سایه عشق تو
درباره وبلاگ


♥بــِسْم ِاللهِ الرَّحْمن ِالرَّحیمْ♥ وَإِن یَكَادُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَیُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْر وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِین ♥♥♥♥♥♥ به صندوقچه خاطرات من ونفسیم خوش اومدین همنفسم:مهندس عمران من:دانشجوی پیراپزشکی عمر عشقمون:از زمانی که من 14 ساله و نفسیم 16 ساله بود الانم بعد از گذشت 7سال هر روز عاشقانه تر بهم نگاه میکنیم خاطرات اینجا رو تقدیم میکنم به تنها عشق زندگیم اینستامون:_manonafasiim_



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 66
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 66
بازدید ماه : 114
بازدید کل : 287520
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 1370
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
فافا

آخرین مطالب


 
پنج شنبه 19 مهر 1392برچسب:, :: 15:44 :: نويسنده : فافا

سلام پاییزی خنک دلچسب دارم به همسر خودم که همیشه دوست داره اولین نفری باشه که پست جدید رو میخونهو سلام به دوستای عزیزم Heart Smile

زود میرم خاطره روز عشق دیگه رو ثبت کنم به امید روزی که با همسلی تو خونه خودمون کنار هم بشینیم خاطرات اینجا رو بخونیم کیفول بشیم بگید ایشالاخوب اون روز بعد از بهونه آوردن برای استاد نیم ساعت زودتر خودم رو تعطیل کردم از کلاس رفتم دیدم نفس خان نیومدن زنگ زدم گفت خودت گفتی چهار بیا الان بیست دقیقه به چهار مونده گلم خوب اگه زودتر میگفتی زود تعطیل میشی منم زودتر حرکت میکردمگفتم من نیدونم دیگه اگه زود نیای من با یکی دیگه میرمخلاصه تشریف آوردن حالا هی من میخوام سوار بشم نمیزاره که میره عقب میاد جلو آخر دید من این شکلی شدم در رو برام باز کردتا در باز شد سر گل رو دیدم که به زور جا داده بود زیر صندلی خودشم دید من دیدم مثلا میخواست یواشکی سر گل رو قایم کنه به رو نیاره که لو رفته منم گفتم ما که گل زیر صندلی رو ندیدیمگفت دست نزن بهش منم زود از زیر صندلی کشیدمش بیرون ذوقیده شدم خیلی خوجل بود

چون کلاس بودم عجله ای اجازه گرفتم وقت نکردم خودمو برای همسلی جینگیل کنم تو ماشین یه کمی میخواستم جینگیل کنم مگه همسری میذاشت هی می گفت ماشین داره میاد حالا راه یونی من اولش خلوته این ماشینی که همسری می گفت یه دوازده سیزده متری با ما فاصله داشت منم میخواستم یه رز بزنم که آخرم زدم

عشقم یه تی شرتی پوشیده بود که خیلی بهش میومد دیگه دلم داشت ضعف میرفت میخواستم بچلونمش اما دلم نمیومد که دیگه به چندتا گاز از بازوش فشار دادن دستاش بسنده کردماینجور وقتا که خیلی دلم براش ضعف میره دوست دارم زورم زیاد بود تا بغلش میکردم هرچقدر که دلم میخواد فشارش میدادم تا دلم آروم بشه اما زورشو ندارم که

 از دور یه ماشین عروس دیدیم شووری جونمم میدونه من هنوز مثل بچگی هام از دیدن عروس ماشین عروس ذوق زده میشم سرعتش رو زیاد کرد تا به ماشین عروس برسیم منم میگفتم سرعتت رو بیار پایین من اصلا نمیخوام ماشین عروس ببینماما گوش نمیداد که میخندید بیشتر گاز میداد منم جیغ میزدم دستش رو فشار میدادمبه عروس رسیدیم اما اصلا چهرش معلوم نبود گفتم وا چقدر شنلش رو کشیده پایین ندیدمشArabic Veil همسری گفت بعله شما هم برای عروسی بعد شنلت اینجوری باشه گفتم حتما عزیزمhttp://www.freesmile.ir/smiles/29682_gholi_poshte_parde.gifچون من رژیمم تنقلات نخوردیم تغذیه سالم داشتیم میوه خوردیم به نفسی گفتم تو چیزی نخوریا چون من رژیمم دلم میخواد دیگه خسته شدم از این رژیم سخت

رفتیم پارک همیشگی یه کمی قدم بزنیم دوتا دختر بچه نشته بودن رو چمن عروسک بازی میکردن فکر کنم شش سال بیشتر نداشتن از کنارشون رد شدیم دوتایی یه جوری نگاه کردن که انگار کاملا درک میکردن یعنی چی یه جور معنی دار هم لبخند میزدن به نفسی گفتم تو رو خدا اینا رو ببین ما همسن اینا بودیم از سن اینا هم بیشتر بودیم هنگ بودیم از هیچی غیر از کارتون دیدن خبر نداشتیمفکر کنم چشمشون همسری رو گرفته بود چون اولش بهمون خندیدن از پیششون رد شدیم من برگشتم باهاشون بابای کردم زبون درازی کردم محلم ندادن بخاطر عینک دودی که روی موهام گذاشتم بهم گفتن چهارچشم بی ادبا منم عینکم رو گذاشتم رو چشممو براشون با عینک چراغ زدمنفسی هم که یه چیزی رو میخواست تعریف کنه نمی تونست منم خندم گرفته بود حالا مگه خندم قطع میشد افتاده بودم رو دنده خنده انقدر خندیدم اشکم اومد

عشقنامه:وقتی رسیدی سر خیابون دستت رو آوردی بیرون بابای کردی بهم گفتی من میرم دیگه خانومم خیلی دلم گرفت یه لحظه اشک تو چشمام جمع شد زود خداحافظی کردم تا بری متوجه ناراحتیم نشی مثل وقتی که از هم تو ماشین خداحافظی کردیم چهرت کاملا ناراحت بود از ماشین پیاده شدم صدام کردی دستمو باز گرفتی دلمون نمیومد دست هم رو ول کنیم

تو راه سرم رو گذاشتم رو شونه هات تو یه دستت به فرمون بود یه دستت دور کمر من با اینکه خیلی کوتاه بود اما مثل همیشه آرومم کرد

هیچ کسی به اندازه تو امید تو نمیتونه امیدوار آرومم کنه عاشقتم هوارتاااااااااااااااااااا



نظرات شما عزیزان:

یه دوست
ساعت13:43---25 خرداد 1393

سلام،من تو دوران امتحانام بیشتر وقت میکردم بیام اینجا
ایشالا عروسی خودتون:x:x
فقط من یه سوال واسم پیش اومده،شما موقع خداحافظی زود میرید که ایشون اشکتونو نبینن ناراحت نشن،بعد میاین اینجا مینویسین ایشون میخونن،بالاخره ناراحت میشن،خب چه کاریه ؟؟!!

دوست خوبم:چقدر کامنت هاتو دوست دارم روز عشقی هامو به یادم میارهبوسهتعجبش رو نگاخندهاینجا تا اونجایی که بشه تمام لحظات با تمام حس ها ثبت میشه تا یادمون بمونه چه روزهایی داشتیم با چه حس هاییبی تقصیر



ميشا
ساعت10:23---21 مهر 1392
چرا نظرهاي من برات نمياد
پاسخ:نمیدونم میشا جون اما این یکی اومد


خانوم گل
ساعت13:55---20 مهر 1392

سلام فافاجونم.چه گل خوجگلی

الان که از بچه های کوچیکم باید ترسید.والا از ماهم بیشتر حالیشونه

چند روز پیش داشتم از کلاس برمیگشتم یه پسر تقریبا هفت هشت ساله از کنارم رد شدو گفت خوشگله شماره بدم؟؟
پاسخ:مرسی عزیزم اره بخدا الان فکر میکنم ما چه بچه های خوبی بودیم

 



من
ساعت12:40---19 مهر 1392

فافا چرا قالب وبلاگت انقد به هم ریخته س تازع توو بلاگ چرخونم نمیشه ثبتش کرد



تازه من رمز رو هم نمیتونم وارد کنم اصن نمیشه چیزی وارد باکس رمز کرد



حالا گذشته از اینااا ایشالاااا و مبارک باژه گلت

آی منم عاشق دید زدن ِ عروسام



همیژه خوچ بگذره
پاسخ:نه بهم ریخته نیست بعضی وقتا بهم میریزه بد از اول بازش کنی درست میشه

بعد یه فکر اساسی کنم که دوستام اذیت نشن

 ملسی عزیزم

 چه مزه ای میده دید زدن ممنون



همسری
ساعت11:56---19 مهر 1392

سلام جیگرم

آخر متن نوشتی امید من

وقتی زنگ زدی که از کلاس اومدی بیرون به خدا من تا جایی که میشد تند اومدم ولی همه چی دست به دست داد یکم دیر رسیدم ببخشید گلم

الهی همسری فدای اون اشک جمع شده تو چشمات بشه

در ضمن گل من خوشگلتره

بیشتر از همه ی دنیا دوست دارم همه ی دنیااااااااااا
پاسخ:سلاااااااااااااااااااااااااام امید جون

میدونم گلم اشکالی نداره همیشه من دیر میام مگه اشکالی داره

خدا نکنه عزیزم

میدونم بابا اصلا من یه عالمه خوشگلترم

منم خیلیییییییییییییییییییییییی دوست دارم عمر من



خانوم گل
ساعت21:31---13 مهر 1392
مرسی فافا خوبم.نمیدونم بلاگ اسکای چشه.رمزت رسید دستم بازم ممنونم دوست خوبم
پاسخ:خواهش میکنم عزیزم مامان شدنت مبارک خیلی خوشحال شدم ایشالا یه نی نی سالم مهربون مثل خودت به دنیا بیاری میخونمت اما کامنت نیتونم بزارم لپ تاپ النگوت مبارک


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: