خاطرات عاشقانه من ونفسیم
بهترین لحظه های من زیر سایه عشق تو
درباره وبلاگ


♥بــِسْم ِاللهِ الرَّحْمن ِالرَّحیمْ♥ وَإِن یَكَادُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَیُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْر وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِین ♥♥♥♥♥♥ به صندوقچه خاطرات من ونفسیم خوش اومدین همنفسم:مهندس عمران من:دانشجوی پیراپزشکی عمر عشقمون:از زمانی که من 14 ساله و نفسیم 16 ساله بود الانم بعد از گذشت 7سال هر روز عاشقانه تر بهم نگاه میکنیم خاطرات اینجا رو تقدیم میکنم به تنها عشق زندگیم اینستامون:_manonafasiim_



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 43
بازدید دیروز : 109
بازدید هفته : 393
بازدید ماه : 389
بازدید کل : 282818
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 1370
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
فافا

آخرین مطالب


 
یک شنبه 28 آبان 1396برچسب:, :: 21:18 :: نويسنده : فافا

 سلام به داماد عزيز كه خاموش مياد ميره و سلام به دوستاني كه هنوز هستن و چراغ اينجا رو روشن نگه داشتن از ابان بگم كه خريد هاي عروسي رو انجام داديم و كمي از جهاز رو زندگي خدا روشكر ميگذره بالا پايين داره غم داره شادي داره همه چي داره و من سعي ميكنم خودمو حفظ كنم همچنان از كوره در ميرم ولي باز سعي ميكنم بيام تو كوره:)به شدت تمركز اين روزهام تو زمان حال زندگي كردنه كه كار سختي هستش واقعا مشغول ساختن جور كردن خونه ايي هستيم كه خيلي ساله تو ذهنم ساختمش كار خيلي خيلي زياد داريم اين وسط امتحانا چي ميگن چاقي فافا چي ميگه:(اگه برنامه ايي قرصي دمنوشي ميشناسيد معرفي كنيد لطفا:/و اين وسط زلزله استرس غمش هم شده قوز بالاي قوز حالا ببين ميزارن من اخر لباس عروس بپوشم يا نه:)

ربيع الاول همتون كليييي مبارك 

 
یک شنبه 30 مهر 1396برچسب:, :: 10:13 :: نويسنده : فافا

 سلام به داماد خسته و سلام به دوستاي مهربون باوفا دلم براتون بگه كه همشري همون اوايل نذر كرده بود كه اگه به فافا برسه روز عاشورا زرشك پلو بده و امسال هم خداروشكر نذرش رو ادا كرد:)و در ادامه نذرش اين بود كه غذاهارو به نيازمندها بديم كه بعد از پخت پز شال كلاه كرديم رفتيم به رفتگر نون خشكي هر كي كه ديديم اينجوري زحمت كش نيازمند بود غذا داديم ديگه اگر از حال روز اين روزهاي ما سوال كنيد بايد بگم با جيب خالي دنبال مراسم عروسي و خونه هستيم براي خواستگاري ديدار اول بابا نفسي يادمه كه دعامون كرديد و من اثرات دعاهاي شما رو واقعا تو تمام لحظات حس كردم اينبار هم ازتون ميخوام براي باز شدن گره مشكلاتمون دعامون كنيد مراسم عروسي خونه كار بگير نگير همسري بعضي وقتا بعضي لحظه ها واقعا خسته ميشم ولي باز وقتي ياد اون همه سختي صبر براي رسيدنمون ميفتم باز بلند ميشم 

تو دعاهاتون نمازهاتون ما رو يادتون نره ميبوسمتون

 
جمعه 31 شهريور 1396برچسب:, :: 23:48 :: نويسنده : فافا

 بدو بدو ايستگاه سعدي بدو بدو ايستگاه پانزده خرداد 

چقدر دوييدم من براي بله برون وقتي ساعت هشت قرار بود مهمون ها بيان و من ساعت چهار هنوز لياس پرو ميكردم و تو سپهسالار دنبال كفش يودم و واقعا دوست داشتم گريه كنم وقتي ساعت ميدوييد من هنوز ارايشگاه نديده بودم تو تمام اين لخظه ها مامان پا به پام بود داماد هم از پشت گوشي حالت هاي عصبيم رو درك ميكرد 

و اما ما بهترين بله برون داشتيم جوري كه هنوزم عكساي اونشب ميبينم ته دلم ضعف ميره

٩٥/٦/٢٩ شب عيد غدير همون امام علي كه از بچگي عاشقش بودم هستم

 
چهار شنبه 15 شهريور 1396برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : فافا

 ما از امروز به طور جدي ميريم دنبال تالار براي عروسي به اميد خدا دعامون كنيد يه جاي خوب پيدا كنييم خودم كه فكر ميكنم به گذشته هنوزم باورم نميشه دوران اون سختي ها دلشوره ها گذشت چه صبري داشتيم ما واقعا براي مزه ي قضيه هم ميخوام با خودم خوراكي ميوه از خونه ببرم كه از اين تالار به اون رتالار ميريم كف نكنيم خيلي خيلي سعي ميكنم كه تو لحظه زندگي كنم و اطرافيانم روم تاثيري نداشته باشن تا با تمام وجود از اين روزها لذت ببرم ايشالا كه موفق بشم

تصميم دارم هروقت دلم خواست بيام اينجا لحظه لحظه هامو با شماهايي كه صدبراااااابر بهتر از دوستاي واقعي هستيد حسمو شريك بشم اميدوارم اين صندوقچه باز خواننده هاي خوبش رو به دست بياره 

نكته مهم اينكه اگه تالاري باغي مزوني تاجي كفشي كلا هرچيزي كه مربوط به عروسي ميشه جاي خوبي ميشناسيد با قيمت معقول مناسب بهمون معرفي كنيد حالا يه ذره بالا هم بود قيمتش اشكالي نداره

نيمه شب به اين فكر ميكردم كه چه خوب من و همسري ٨ساله باهم زندكي ميكنيم شايد كمتر كسي پيش بياد كه شريك زندگي ٢٣سالش باهاش ٨سال زندگي كرده باشه ولي همه فكر ميكنن يكسالهبه همين دليل هم از اين همه علاقه وابستگي من و نفسيم شايد تعجب كنن يا غبطه بخورن(نميدونم غيطه رو درست نوشتم يا نه)نامزد كرده هاي فاميل يا كسايي كه از ازدواجشون ٣ ٤سال ميگذره شايد به خودشون بگن اينا باهم چقدر صميمي هستن و....ولي نميدونم كه ما يك سال نيست كه باهم مامزد كرديم هشت ساله براي همين گل گفته هر كي كه ميگه ظاهر زندگي بقيه رو با باطن زندگي خودت مقايسه نكن

 
دو شنبه 13 شهريور 1396برچسب:, :: 12:5 :: نويسنده : فافا

اون سال يادمه ماه رمضون بود و شب قدر بعدها فكر كردم خدا تو همون شب قدر با دعاهايي كه كردم سرنوشت منو نوشت سرنوشتي كه هيچ وقت اون موقع هل فكر نميكردم وقتي از مدرسه ميام پسر همسايمونو ميبينم كه هميشه چشمش به منه و من مغرور به قول خودمون نوك دماغ بين از كنارش رد بشه و بعدا همين پسر بشه شوهرش

خدارو شكر براي اين سرنوشت

خدا رو هميشه خيلي دوست داشتم و دارم شده گاهي دلگير بشم يا غر بزنم اما هميشه اخر اخرش حرفام فقط به خودش ميزنم

ساااااااالگردمون مباااااااااااااارك اونم چي هشتميييييييييييييييييييي عشقمممممممممم(با تاخير البته بايد در ١١شهريور ثبت ميشد)

امشب بعد از ٨سال اولين سالگردي بود كه شبش پيش هم بوديم دركنارهم ديگه مثل سال هاي قبل بعد از تحويل سال اولين تقويمي كه به دستمون ميرسيد دنبال تاريخ هاي تولد سالگردهامون بوديم كه ببينيم چه روزي در هفته افتاده كه من ميتونم برم همديگرو براي يك ساعت با دلشوره ببينيم يا نه


خدايا شكرررررررررت براي هرچي كه دادي و ميخواي بدي هميشه اميدم به خودته