دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, :: 19:14 :: نويسنده : فافا
سلام به مهندس خودم که امروز به سلامتی فارغ التحصیل شد از همین جا بهت تبریگ میگم میبوسمت عزیز دلم خسته نباشی سلام به دوستای همیشگی و جدیدم خوبین روزگار بر وفق مراد میگذره ایشالا که بگذره هم برای ما هم شما زدم به شیشه ماشین نفسیم سرش رو اورد بالا یه کمی تعجب کرد اخه گفته بودم سرجلسه ام یه کمی که از یونی دور شدیم همسری گفت خسته نباشی خانوومم صورتت رو بیار جلو ببینم بوسم کرد روز عشق دوم که خیلی کوتاه کم بود ده دقیقه بود عشقنامه:عمرمن یه دنیا ممنون از اینکه ناراحت نبودن من انقدر برات مهمه که کلی سعی کردی من متوجه نشم مریض هستی تمام تلاشت رو کردی تا پیش من مثل همیشه باشی نمیدونم تو دستات رو شونه هات بغلت چی داری که تا حسشون میکنم یه ارامشی تمام وجودم رو احاطه میکنه بیشتر از تمام ادمای دنیا دوست دارم زندگی من به عشق خواننده های خاموشم فعلا ادامه مطلب بدون رمز میباشد
ادامه مطلب ... ![]()
سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:, :: 22:52 :: نويسنده : فافا
امروز پیش نفسیم بودم گوشیم دستش بود چند دقیقه باهاش بازی کرد الان یدفعه دیدم بوی عشقم میاد بو کردم منبعش گوشیم بود که تو اون چند دقیقه بوی نفسیم رو به خودش گرفته اشکای دل تنگیم میخواد بیاد اما نمیزارم چون به همسری قول دادم اشک نریزم ناراحت میشه من گریه کنم به هر دلیلی الان گوشیم تو دستمه از ته دل بو میکشمش بغضم رو قورت میدم دلم تنگِ خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
![]()
سه شنبه 1 بهمن 1392برچسب:, :: 12:58 :: نويسنده : فافا
سلام به عقش خودم دلیل غیبت این روزهام بخاطر امتحانای این ترم هست که واقعا سختِ با جزوهای سخت سنگین و زیاد رسیدیم پارک مامان زنگ زد گفت رسیدی گفتم بله گفت کی میای گفتم یازده ونیم که نفس خان با چشمای گرد به من نگاه میکرد بی صدا میگفت نه دیر اومدی تا گوشی رو قطع کردم گفت نیم ساعت دیر اومدی زودم میخوای بری رفتیم رو صندلی نشستیم کمی حرف زدیم نفسی گفت خیلی سرده پاشو بریم تو ماشین داشتیم میرفتیم سمت ماشین که من به یاد بچگی رو سنگ فرشا لی لی رفتم عشقم اول تعجب کرد بد گفت نکن زشتِ یکی میبینه گفتم کسی نیست که تازه ببینن مگه چیه عشقنامه:وقتی به این فکر میکنم که همیشه دیدن من حتی اگه کار خیلی مهم واجبی داشته باشی برات از همه کارای دنیا مهمتره همیشه برات اولویت داره کلی خوشحال میشم به عشقم احساسش افتخار میکنم ازت یه دنیا ممنونم عشقم برای همه خوبیهات دوست دارم یه دنیــــــــــــــــــــــــــــــــــــاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ادامه مطلب ... ![]()
یک شنبه 15 دی 1392برچسب:, :: 18:37 :: نويسنده : فافا
خیلـــــــــــــــی دلم به اینجا تنگ شده بود با اینکه کلی درس ریخته رو مغزم اما گفتم دست به اپ نشم اصلا درس نمیخونم دیگه یعنی دلتنگی در این حد همسری تا من رو دید گفت سالگردمون مبارک منم خندیدم اصلا نمیدونم چرا من هنوزم بعد از این همه سال همسری تبریک میگه یه جوری حس شبیه خجالت بهم دست میده یا هنوزم غیر از دو سه بار تو این چندسال نتونستم پشت تلفن یا حضوری اسم همسری رو صدا کنم خجالت میکشم نمیدونم چرا هر کاری میکنم این حسم دور نمیشه دوستای خوجل خودم عکس گذاشتم هم امروز از بعضی چیزا عکس انداختم هم عکسای بعضی از هدیه ها و....گذاشتم اگه نتونستید رمز رو وارد کنید با یه مرورگر دیگه امتحان کنید میتونید ببینید پس بشتابید عشقنامه:دیروز وقتی اومدی اش هدیه نازنین رو ببری با اینکه دوست داشتم ببینمت اما نیومدم از پشت پنجره نگاهت کردم وقتی وسایل رو گذاشتی تو ماشین وقتی داشتی اس میدادی بهم پشت سرت سه تا ایت الکرسی خوندم تا مواظبت باشن میدونم بعضی وقتا من خسته میشم بعضی وقتا تو فقطم دلیلش دور بودنمون از همه ما راه زیادی پیش رو داریم پس یادمون باشه تو بدترین شرایطم یادمون نره امید زندگی هم هستیم احتـــــــــــــــــــــــــــــــــــرام ادامه مطلب ... ![]() ![]() |